نمونه ترجمه متن رمان /A336
کد مترجم 1197
کاربر گرامی: شما می توانید از کد مترجم 1197 برای ترجمه زمینه محیط زیست استفاده نمایید، برای این کار ابتدا در وبسایت ثبت نام نمایید و سپس اقدام به ثبت سفارش ترجمه نمایید. در قسمت ارجاع به مترجم خاص می توانید کد 1197 را وارد نمایید تا همین مترجم برایتان ترجمه انجام دهد. در صورتی که می خواهید بقیه نمونه ترجمه ها که توسط مترجمین دیگر انجام شده اند را مشاهده نمایید بر روی لینک زیر کلیک نمایید
ثبت سفارش ترجمه
نمونه ترجمه ها
ترجمه از انگلیسی به فارسی
زمینه:رمان
موضوع نمونه ترجمه: ــــــــ
متن اصلی به انگلیسی:
We went tiptoeing along a path amongst the trees back towards the end of the widow’s garden,stooping down so as the branches wouldn’t scrape our heads.when we was passing by the kitchen i fell over a root and made a noise.we scrouched down and laid still. miss watson’s big nigger,named Jim,was setting in the kitchen door,we could see him pretty clear,because there was a light behind him. He got up and stretched his neck out about a minute,listening . then he says ;”who dah?”
He listened some more;then he come tiptoeing down and stood right between us; we would a touched him,nearly. Well, likely it was minutes and minutes that there warn’t a sound, and we all there so close together. There was a place on my ankle that got to itching, but I dasn’t scratch it; and then my ear begun to itch; and next my back, right between my shoulders.
متن ترجمه شده به فارسی:
ما درحالی که سرهایمان را خم کرده بودیم تا با شاخه ها برخورد نکند, در مسیری در کنار درختان به آرامی و بر روی نوک پا به سمت باغ بیوه زن رفتیم .وقتی که از کنار آشپزخانه می گذشتیم من روی ریشه ی یک گیاه افتادم که سر و صدایی تولید کرد. ما خم شدیم و همانطور ماندیم. جیم ,پسر بزرگ و سیاه پوست خانم واتسون کنار در آشپزخانه مستقر بود, ما به راحتی می توانستیم او را ببینیم چراکه چراغی پشت سر او قرار داشت. او بلند شد و گردنش را راست کرد و برای چند لحظه شروع به گوش دادن نمود سپس پرسید کی اونجاست؟
او باز هم به گوش دادن ادامه داد سپس بر روی پنجه پا به سمت ما آمد و دقیقا بین ما قرار گرفت به طوری که می توانستیم او را لمس کنیم. ما چند دقیقه در آن حالت به بدون صدا بسیار نزدیک به هم ماندیم. ناگهان نقطه ای از قوزک پای من شروع به خارش کرد ولی من اهمیتی ندادم سپس گوشم شروع به خارش کرد و بعد کمرم در بین شانه هایم شروع به خارش کرد.
نویسنده: کیهان فدایی
تاریخ انتشار: ۱۴:۳۸:۰۶ چهارشنبه ۱۳۹۲/۱۲/۲۸
تعداد بازدید: 1206
کلمات کلیدی: نمونه ترجمه متن رمان ترجمه متن رمان نمونه ترجمه رمان ترجمه رمان نمونه ترجمه رمان رایگان نمونه ترجمه رایکان کتاب رمان
Link: /news/نمونه-ترجمه-متن-رمان-/A336-8.html