ارتباط میان اقلام واژگونی
عام – خاص
مؤلفههای معنایی یکسان ممکن است در چند قلم واژگانی یک زبان ظاهر شود. مثالی که آوردیم واژۀ sheep بود. معنای sheep را در کلمات lamb، ram، ewe نیز میتوان یافت. علت این امر آن است که کلمۀ sheep کلمۀ عامی است که کلمات خاصتر ram، lamb، ewe را در خود دارد. در هر زمانی اقلام واژگانی این گونه با ارتباطی نظیر آنچه ذکر شد وجود دارد. به جدول زیر که زمینۀ معنایی چند لغت انگلیسی را نشان می دهد توجه کنید:
DEER |
DOG |
CHICHEN |
HORSE |
SHEEP |
|
|
buck |
dog |
rooster |
Stallion |
Ram |
نر |
بالغ |
doc |
bitch |
hen |
Mare |
ewe |
ماده |
|
fawn |
puppy |
chick |
Colt/foal |
lamb |
|
جوان |
فارسی
گوزن |
سگ |
ماکیان |
اسب |
گوسفند |
|
|
گوزن نر |
ماده سگ |
خروس |
مادیان |
قوچ |
نر |
بالغ |
گوزن ماده |
سگ نر |
مرغ |
نریان |
میش |
ماده |
|
بچه گوزن |
توله |
جوجه |
کره اسب |
بره |
|
جوان |
البته همانطور که مشاهده کردید در فارسی هم به جز در مورد دو لغت سگ و گوزن در مورد لغات بالا حالت عام و خاص واژگان رعایت میشود. البته چه بسا که در همه موارد چنین نباشد.
وقتی به واژههای اینگونه نگاه میکنیم میبینیم که بیان کردن به گونۀ دیگر در مورد این واژهها در تفهیم صحیح واژهها میتواند سهمی مؤثر داشته باشد. در مورد واژههای دیگر نیز میتوان همینگونه عمل کرد.
ارتباط یک لغت وقتی عامتر است با لغت دیگری که واژهای خاص از آن واژۀ عام است در تمامی زبانها معمول است. کسانی که در گیاهشناسی مطالعه کردهاند با این ارتباط میان کلمات آشنا هستند، اینگونه ارتباطات را علم طبقهبندی و نامگذاری (taxanomy) میگویند. مفهوم عام – خاص در تحلیل واژگان زبان مبدأ و نیز زبان مقصد میتواند بسیار مفید واقع شود. همچنین به هنگام جستجو برای کلمات معادل در ترجمه وسیلهای بسیار مفید خواهد بود.
مترجم گاه در ترجمۀ یک زبان مبدأ که مفهومی ناآشنا برای گویشو را زبان مقصد دارد، دچار مشکل میشود و چه بسا که مجبور شود از زبان مبدأ واژهای عاریه نماید تا اطمینان حاصل کند که کلمۀ مذکور قابل فهم میشود. در این صورت او یک واژۀ عام را با یک کلمۀ عاریه به کار میگیرد تا موضوعی را که از آن صحبت میکند صراحت کامل بخشد. مردم آگوآرونا در منطقۀ جنگلهای حارهای زندگی میکنند و چیزی به نام شتر هرگز ندیدهاند. این کلمه در زبان آنها به حیوانی به نام eamello (با استفاده از واژۀ اسپانیایی) ترجمه شده است. البته لفظ حیوان (animal) هم که لفظی عامتر است به کمک گرفته شده است.
لازم است بدانیم که زبانها بیشتر در اصطلاحات عام، و نه خاص، با هم تفاوت دارند. وقتی به ترجمۀ نسبتاً خاص دست میزنیم معمولاً یافتن معادل صحیح آسانتر است. اما ترجمۀ کلمات عام ممکن است مشکلتر باشد. واژگان عام یک زبان ممکن است با واژگان عام زبان دیگر ماکلاً متفاوت باشد، زیرا چیزی به نام معادل دقیق وجود ندارد.
ترجمۀ اصطلاحات مجرد و یا عامتر غابلاً بسیار پیچیده است، بخصوص اگر زمینههای فرهنگی دو زبان کاملاً متفاوت باشد. مترجم در پی آن است که دریابد در یک اصطلاح عام، چه در زبان مبدأ و چه در زبان مقصد کدام اصطلاحات خاص گنجانده شده است، تا بتواند به معادلهای ترجمهای خوب دست یابد. هیچ دو سیستمی دقیقاً با هم یک جور نیستند، اما یک تحقیق دقیق در یافتن معادلی که بتوان به بهترین وجه از آن استفاده کرد کمک میکند.
کلمات جانشین
کلمات عامی که تاکنون از آنها صحبت کردهایم نامحدود میباسند، به عبارت دیگر آنها به یک طبقه عام اطلاق میشوند و به طور خاص به یک چیز با رویداد خاص اساره دارند اما باید توجه داشت که واژههای عام هم ممکن است به صورن عام محدود برای اشاره به چیزی که از قبل در متن مورد بحث قرار گرفته به کار روند. اینگونه واژهها، با وجودی که ممکن است بیشتر همان لغات را در خود داشته باشند، با واژگان نامحدود به کلی فرق دارند. گروه دوم را واژههای جانشین و گروه اول را کلمات عام نامگذاری میکنیم و بدین ترتیب، این دو را از هم متمایز مینماییم. ببینید با واژههای جانشین چطور میتوان به همان چیز اشاره کرد:
My old plymouth broke down again. It has been a good car. But it is time to get rid of the old thing.
در این پاراگراف با کلمات it و car و thing به plymouth اشاره شده است.
کلمۀ جانشین به چیزی که قبلاً در متن از آن نام برده شده است اشاره میکند. گاهی کلمه جانشین کلمهای است عامتر مثل car که در plymouth عامتر است، و thing که از car عامتر است اما it که ضمیر یک کلمه جانشین است و میتواند جانشین هر اسمی شود. در امگلیسی do و make نیز جانشین افعال میشوند.
استفاده از کلمات جانشین را در ترجمهای که از متن زیر به فارسی شده است مشاهده کنید. برای مثال از کتاب مقدس (John 5:8-12) گرفته شده است. متن انگلیسی چنین است:
Jesus said to him, “Rise, take up your pallet, and walk”. And at once the man was healed and the took up his pallet and walked. Now the day was sabbath. So the Jews said to the man who was cured, “It is the sabbath, it is not lawful for you to carry your pallet”. But the answered them, “The man who healed me said ti me”, “take up your pallet and walk.” Then they asked him, “Who is the man who said to you”, “Take up your pallet, and walk?” Now the man who had been healed ….
ترجمۀ فارسی از کلمات جانشین برای بعضی موارد take up your pallet, and walk استفاده میکند: عیسی به او گفت: “برخیز، مالهات را بردار و به راه بیفت.” و بیدرنگ مرد شفا پیدا کرد و به دستور عیسی عمل کرد از قضا آن روز شنبه بود و یهودیان به مرد شفا یافته گفتند: “روز شنبه است و تو مجاز به این کار نیستی” ولی او به آنها جواب داد: “مردی که مرا شفا داد گفت چنین کنم. آنگاه یهودیان از او پرسیدند: “کسی که به تو چنین فرمان داد چه کسی بود؟ و آنگاه مردی که شفا یافته بود.....”
همانطور که مشاهده میکنید در متن اصلی عبارت take up your pallet, and walk پنج بار تکرار شده است. اما در ترجمۀ فارسی فارسی یکبار بهطور وضوح و 4 بار دیگر به صورت جانشین آمده است، بدون آنکه در معنا تغییری ایجاد شود، کلمات جانشین را نباید لفظ به لفظ ترجمه کرد، بلکه باید از شیوۀ طبیعی جانشینسازی در زبان مقصد بهره گرفت.
مترادفها
در هر زبانی واژههایی وجود دارد که در معنا بسیار شبیهاند. اما مترادفهای دقیق بسیار کماند. حتی کلماتی که در معنا بسیار شبیهاند ممکن است کاربرد دقیق یکسانی در ساختار جمله و پاراگراف نداشته باشند. واژههای often و frequently مترادف بسیار نزدیکاند. دسته کلماتی هم وجود دارند که در معنای دستهای خود مترادفاند. اما در عین حال ته مایهای مثبت یا منفی دارند. یکی ممکن است رسمی باشد و دیگری کمتر رسمی. یک کلمه ممکن است در یک وضعیت مناسب باشد و دیگری مناسب وضعیت دیگر، واژههای chubby، plump، fat همه دارای معنای مشترکاند با این وجود تنها در متون معینی قابل جابهجایی میباشند. واژههای scream، shriek و yell مترادفاند اما در کاربرد قدری متفاوت cop و police officer policemen همه به یک چیز اطلاق میشوند، اما cop بسیار کمتر از police officer رسمیت دارد. زبان دوم ممکن است دارای واژۀ خاص برای مترادفهای زبان مبدأ نباشد. گاهش هم زبان مقصد و واژههایی بیشتر برای انتخاب دارد. آگاهی مترجم از اختلافات دقیق معنایی میان کلمات و مترادفهای نزدیک برای انتخاب واژۀ صحیح دارای اهمیت بسیار است، مثلاً به هنگام ترجمه به انگلیسی از زبانی دیگر که فقط کلمۀ police را دارد. کدامیک از لغات ذکر شده را باید به انگلیسی نوشت؟ مترجم باید اختلافات میان مترادفهای نزدیک را بداند. اشارۀ لغات به یک مرد است اما کلمات به گونههای مختلف بهکار برده میشوند.
متضادها:
متفاوت بودن دو کلمه در جزئی خاص و یا مخالف بودن کامل آنها را متضاد بودن میگوییم، تمامی زبانها جفت کلمات متضاد دارند. ولی ربانهای مختلف دارای مجموعههای مختلفاند. مثلاً در انگلیسی short و tall از جهت عمودی متمایز میشوند و short و long از جهت افقی و در فارسی چنین وجه تمایز با کوتاه و بلند مانند آدم کوتاه (قد) و بلند (قد) و کوتاه و دراز (راه کوتاه / دراز) شبیه انگلیسی وجود دارد ولی در زبان آگوآرونا فقط دو کلمۀ sutajuch و esqjam وجود دارد که برای کوتاهی و بلندی عمودی و افقی هر دو به کار میروند. بعضی زیانها برای مفاهیم مثبت لغت دارند ولی منفی آن را با اضافه کردن کلمۀ منفی میسازند مثلاً کلمۀ free را دارند ولی slave را ندارند و با اضافه کردن Dot به free مقصود را بیان میکند. گاهی برای مترجمی که به دنبال کلمۀ خاص میگردد ادراک این قضیه که اگر به دنبال متضاد کلمهای است میتواند واژۀ موردنظر خود را با اضافه کردن کلمۀ منفی بسازد مفید خواهد بود.
کلمات مخالف نوعی متضاد هستند open/sbot و many/few و much/little و غیره بعضی از زبانها فقط یکی از دو کلمه را دارند و دیگری منفی است. در زبان آگوآرونا تعارف آمیزترین شیوه برای آنکه به شخص بگویند: you are beautiful این است که بگویند you are not ugly یا به جای few میگویند not many.