معناهای مجازی اقلام واژگانی
میدانیم که یک واژه مفرد ممکن است دارای معانی مختلفی باشد و آنچه این معانی را مشخص میکند متن موردنظر است، متذکر شدیم که معنای اولیه معنایی است که هنگام نقل کلمه به تنهایی به ذهن بیشتر گویشوران زبان خطور میکند. و معنای ثانویه آنهایی هستند که از جهت نشان دادن معنای مورد نظر به متن وابستهاند. همچنین یادآور شدیم که معنای ثانویه به وسیلهی نوعی زنجیرهی معنا به یکدیگر و به معنای اولیه مربوط است. کلمات علاوهبر معنای اولیه و ثانویه ممکن است دارای معنای مجازی نیز باشند. معنالی مجازی بر پایهی روابط تداعیکنندهی معنای اولیه استوار است (Beekman & callow 1974: 94) بعضی از انواع صنایع بدیعی در زیر مورد بحث قرار میگیرند.کنایه (metonym)بهکاربردن کلمات در معنای مجازی که تداعی را ایجاب میکند کنایه نامیده میشود. مثلاً در انگلیسی یا فارسی درست است که بگوییم: کتری دارد میجوشد The kettle is boiling . اما کتری نمیتواند بجوشد در این همنشینی خاص کتری و جوشیدن در کنار هم، این کتری نیست که میجوشد بلکه اشاره به آبی است که در کتری وجود دارد. بله، آب درون کتری میجوشد اما آب به کتری وابسته است، آب درون کتری میجوشد اما آب به کتری وابسته است، آب درون کتری است، در اینجا کتری در معنای مجازی به معنای آب بهکار رفته است. درصورتی که از این جمله (The kettle is boiling) ترجمهای تحتاللفظی صورت گیرد احتمالاً در بسیاری از زیانها بیمعنی خواهد بود. معنای مجازی را معمولاً نمیتوان به شکل تحتاللفظی کلمه ترجمه کرد. در انگلیسی همچنین میگوییم: He has a good head . «سر» جایی بهکار میرود. و نیز میگوییم The response from the floor was positive در اینجا floor را بهصورت مجازی بهعنوان جانشینی برای مردم که مخاطبان هستند و کف سالن (احتمالاً در صندلی) نشستهاند بهکار میبریم. آنچه معنای مجازی را ممکن میسازد نوعی رابطهی تداعیکننده است. مثالهای داده شده همگی بر پایهی رابطه مکانی استوارند، آب درون کتری، مغز درون سر، مخاطبان روی صندلی، کلمات floor، head، kettle همه بهترتیب دارای معانی مجازی آب، مغز و مردم میباشد، بهعبارت دیگر یه کلمه جانشین کلمهی دیگری شده است که البته مترادف نیستند. کتری مترادف «آب» یا «سر» مترادف مغز نیست. کتری دارای معانی مجازی است که با boil همنشین شده است. معنای مجازی نیز بر پایه همنشینی کلمات باهم استوار است کلمات زمانی دارای این نوع معانی هستند کعه با کلمات خاص دیگر بهکار روند. تداعی، همانگونه که مکانی است میتواند زمانی هم باشد. در صحبت از تعطیلات میگوییم:
We’ve waited for this day with anticipation
که کلمه day در اینجا اشاره به آن تعطیلی خاص دارد، یا وقتی دانشجویی به دوستش میگوید: Your hour has come منظورش اسن است که:
This time to take your exam has arrived.
معانی مجازی خاصی را هم داریم که بهجای زمانی یا مکانی بودن، متکی به مراتب منطقی میباشند مثلاً شخصی ممکن است بگوید:
Moses is read everyday in the jewish synagogues
البته شخص که نمیتواند موسی را بخواند. Moses (موسی) به گونهای مجازی بهعوض آنچه موسی به رشته تحریر درآورده – قوانین موسی – بهکار رفته است. دراینجا مراتب منطقی وجود دارد زیرا موسی نویسندهی قوانین است.
شاید در ترجمه لازم باشد بگوییم: The laws written by moses . شنیدن جملاتی نظیرI listened to Bach یا I read Shakespeare بسیار معمول است. که در اینجا از Bach منظورمان موسیقی ساخت باخ و از Shakespeare منظورمان نمایشنامههایی است که شسکپیر نوشته است. گاه شیء را بهگونهای مجازی به جای آنچه را که شیء برای آن بهکار رفته بهکار میبریم. مثلاً جملهی: Martin Beni lives by his gloves درواقع معنایش آن است که: مارتین از راه مشتزنی امرار معاش میکند. اگر جملهای مانند آنچه در زیر میآید تحتاللفظی ترجمه شود به کلی غلط فهمیده میشود: The provincial commissioner jailed the fighters یعنی درواقع این commissioner نیست که جنگجویان را زندانی کرده بلکه به دستور او عدهای زندانی شدهاند. دراین صورت شاید با جملهای نظیر:
Provincial commissioner had the police jail all the fighters
را در ذهن مجسم کرده و آنرا ترجمه میکنیم. برای چیزی که دارای اسناد است میتوان اسناد بهکار برد مثلاً در جملهی Don’t substitute the good for the best واژهی good جانشین good work و best جانشین best work است، و معنای جمله این است Do not substitute good work for the best شیء نیز میتواند جانشین اسنادی که دلالت بر آن وارد شود، مانند جملهی:
The arm of the law reached out to all corners of the country
که در آن واژهی arm به نشانهی authority (اقتدار) بهکار رفته است. درحالیکه اگر arm را بهصورت تحتالفظی ترجمه کنیم معنای غلطی را ارائه دادهایم.
کنایه در تمام زبانها وجود دارد ولی کنایههای یک زبان با مثالهای خاص کنایههای زبانهای دگر مطابقت نمیکند. مثلاً در زبان انگلیسی از نام شهر برای مردم آن بهره میگیرند ولی در فارسی کنایه را حذف و معنای کامل کنایه را ترجمه میکنیم، جملهی: London had elections last week به فارسی چنین ترجمه میشود: هفته گذشته مردم لندن انتخاباتی را برگزار نمودند.
حسن تعبیر (Euphemism)
حسن تعبیر بیانی است مجازی که از جهانی به کنایه شباهت دارد. در حسن تعبیر از جانشینی یک کلمه برای کلمهی دیگر و یا یک اصطلاح به جای اصطلاح دیگر بهره میگیریم ولی این کار برای اجتناب از بهکارگیری اصطلاحات برخورنده و یا اصطلاحاتش است که ناخوشایند بوده و از نظر اجتماعی قابل پذیرش نیستند، همهی زبانها اینگونه اصطلاحات را که بهجای کلمات یا عبارات خاصی مینشینند، بهخصوص در مقولههای جنسی، مرگ و ماوراءالطبیعه دارند. یهودیها با استفاده از heaven از بردن نام خدا (God) اجتناب میکردند. بیشتر زبانها برای آنکه از کلمهای که معنای اولیهاش «مردن» است استفاده نکنند راههای خاص برای گفتن «مردن» دارند در انگلیسی از اصطلاح pass away و اصطلاحات دیگر استفاده میکنند، در فارسی از همین اصطلاح یعنی درگذشتن و اصطلاحات دیگر مثل به رحمت خدا رفتن، فوت کردن و به صورتهای عامیانه غزل خداحافظی را خواندن، ریغ رحمت را بهسر کشیدن، عمر وفا نکردن و یا ... بهره میگیرند. یهودیها از اصطلاح gone to the father یاgone to sleep و نیز is sleeping را بهکار میبرند. در بخشی از گینهی جدید به جای آنکه بگویند Your daughter is dead میگویند: Your daughter’s eyes are closed و در زبان توی Twi (آفریقا) He has gone to this village یعنی او مرده است. به امور جنسی هم در بسیاری از زبانها با حسن تعبیر اشاره میشود. مثلاً برای مجامعت جنسی در انگلیسی از الفاظ to sleep with و to come together و to have relations و غیره استفاده میکنند. امور دیگر نیز مشمول همین قاعدهاند. در آمریکا امروز به جای پیران (افراد مُسن) اصطلاح senior citizens را بهکار میبرند. در بخشی از مکزیک از کودکان همیشه با اصطلاحات منفی «زشت» نام میبرند تا مبادا ارواح آنها را طلب کنند. در چونتال chontal از شیطان با تعبیر نیکوی برادر بزرگتر نام میبرند زیرا بردن نام او به مثابه این است که او خیال کند صدایش کردهاند و در فنلاندی به جای آنکه بگویند او به زندان افتاده است میگویند در هتلش نشسته است.
برای ترجمهی حسن تعبیر باید از چیزی شبیه آن در زبان مقصد استفاده کرد. مهم آن است که مترجم بداند ماهیت زبان مبدأ بهگونهای است که از حسن تعبیر استفاده کند و آنگاه او نیز در زبان مقصد برای جانشینی از حسن تعبیبر دیگر و یا ترجمهی مستقیم بهره گیرد. مثلاً اصطلاح pass away انگلیسی را بهصورت «درگذشتن» فارسی و یا He went to live with angles را «به رحمت خدا رفت» ترجمه کنیم و یا اصطلاح یونانی He is sleeping with his father را در زبان توی بهصورت He went to his village برگردانیم. البته در بعضی از زبانها هم، صاف و ساده کلمه مردن (die) را بهکار میبرند و به نظرشان زننده هم نیست.
اغراق (Hyperbole)
اغراق نوعی کنایه است که در آن نویسنده بیش از آنچه درنظر دارد خواننده بفهمد در الفاظ میآورند، بهعبارتی در اغراق گزافهگویی به عمد برای تأثیر بهکار میرود و چنانچه گویی اصطلاحی ادبی بهکار رفته، نظر بر آن نیست که فهمیده شود (Beakman & claw 1974: 118) مثلاً اصطلاح :
They turned the world upside down
یک اغراق است و یا اصطلاح I’m starving که به معنای «من خیلی گرسنهام» یا I am frozen to death به معنای «خیلی سردم است» و یا He’s mad یعنی «زده به سرش» (دارد کاری احمقانه انجام میدهد) و نظایر آنها. اگر اینگونه اغراقهای عمدی را بهصورت تحتاللفظی ترجمه کنیم اظهاراتی غیرواقعی بهنظر خواهند آمد. باید دقت بسیار به خرج داد تا اطمینان حاصل گردد که ضمن حفظ تأثیر مطلوب در زبان مقصد معنای صحیحی نیز حفظ شود.