سه شنبه ۰۴ اردیبهشت ۰۳
ثبت سفارش ورود به سیستم
نماد اعتماد
logo-samandehi
new order
ورود به سیستم
شناسه کاربری(ایمیل): گذرواژه: - فراموشی گذرواژه ؟
موضوعات خبری
محاسبه فوری هزینه ترجمه
شما میتوانید با انتخاب زمینه و زبان ترجمه و وارد نمودن تعداد کلمات متنی که باید ترجمه شود، هزینه و زمان تحویل ترجمه را بدست بیاورید.
زمینه: زبان: تعداد کلمه:
پست الکترونیکی شما :
خبری شد، خبرتان میکنیم !

ساختار معنایی زبان در ترجمه

ژرف ساخت و روساخت

شیوۀ دیگر بررسی شکل و معنی آن است که آنها را به عنوان روساخت و ژرف ساخت در نظر می گیریم . یکی از مفروضات این متن این است که میان ژرف ساخت ( معنا ) و روساخت ( معنا ) ( دستور زبان ، واژگان و آواشناسی ) زبان تفاوت قابل اعتنایی وجود دارد . تخیل روساخت یک زبان کلیۀ اطلاعات لازم دربارۀ زبان را برای ترجمه کردن در اختیار ما نمی گذارد . در پشت روساخت ، ژرف ساخت ، یعنی معنا وجود دارد . همین معناست که به عنوان اصل و اساس ترجمه به زبان دیگر عمل می کند .

فرض دوم این است که معنا دارای ساختار است . معنا مجموعۀ غیر قابل دسترسی نیست . ترتیب آن به گونه ای که روساخت باید باشد نیست . بلکه شبکه ای است از واحدهای معنایی و روابط موجود بین این واحدها . این واحدها و روابط میان آنها را می توان به شیوه های گوناگون نشان داد . قوانین و اصولی که در این متن به کار خواهد رفت به دلایل کاربردی انتخاب شده اند . هدف این کتاب استدلال تئوری زبان شناختی نیست بلکه هدف ارائۀ ابزاری است که به کمک ترجمه بیاید . با این وجود شایان اهمیت است که بدانیم روندهای لازم بر پایۀ مفروضاتی است که در بالا ذکر شد .

ساختار معنایی تقریباً بیش از ساختار گرامری عمومیت دارد . به عبارت دیگر شکل های واحد ، مؤلفه ها ( مشخصه ها ) و روابط خاص آنها در اصل در تمام زبان ها یکی است . همۀ آنها دارای اجزاء تشکیل دهندۀ معنا هستند که می توان مثلاً آنها را تحت عناوین چیزها ، رویدادها ، اسنادها و یا روابط طبقه بندی کرد . ولی همۀ زبان ها دارای یک روساخت یا طبقات دستوری نیستند – بعضی ها حروف اضافه دارند ، بعضی دیگر خیر ، بعضی ها دارای عبارات حرف اضافه ای هستند . بعضی دیگر نیستند . طبقات واژگان نیز در زبان های مختلف فرق دارد . هر چهار طبقۀ معنایی که در بالا لیست شده در تمامی زبان ها وجود دارد . هر مفهومی که در هر زبانی روی دهد به یکی از این چهار ، چیز ، رویدار ، اسناد و یا رابطه اشاره دارد .

مؤلفه های معنایی در تمامی زبان ها وجود دارند و شامل مفاهیمی ( گردهم آیی اجزاء ترکیب کنندۀ معنایی ) به یکدیگر مربوط می باشند که هستۀ مفهوم آنها رویداد ، چیز یا اسناد و یا رابطه است . ارائه یک موضوع به طرق مختلف صورت می گیرد . مثلاً سه مفهوم JOHN ، HIT و BALL و نقش های آنها یعنی عامل ( کسی که عمل را انجام می دهد ) و مورد عمل ( آنکس که عمل بر آن واقع می شود ) را می توان به این ترتیب نشان داد :

مورد عمل ... BALL ... عمل ... HIT ... عامل ... JOHN

ترتیب مهم نیست ، مثلاً در صورتی که الگو چنین باشد :

مورد عمل ... JOHN ... عمل ... HIT ... عامل ... BALL

معنا تفاوت نمی کند . اصول و قواعد متفاوتی را می توان به کار برد . یک شیوۀ دیگر ممکن است الگوی زیر باشد :

BALL : عمل                HIT : نوع عمل    JOHN : عامل

به خاطر سهولت کار در ارائه بر آن شدیم موضوعات را در شکل های روساخت بیان کنیم : یعنی John hit the ball و این اصل و قاعده ای است که در تمامی این متن به کار خواهد رفت . مثلاً در چهار موضوع زیر که دارای توالی ارتباط نسبت به هم می باشند این شیوه به کار گرفته شده است :

ژرف ساخت

John met Bill on the corner .

John and Bill talked .

Bill left .

این چهار موضوع را می توان در قالب هر زبانی با روساخت همان زبان به کار برد . در انگلیسی می توان از چند روساخت جانشین دیگر نیز بهره گرفت :

1 . John metBill on the corner . They talked . Bill left . Then John left too .

2 . John met Bill on the corner and they talked . Then Bill left and John did too .

3 .John met Bill on the corner . After they talked . Bill left and then John left .

4 .John and Bill met on the corner to talk . When they finished talking . Bill left first and then John also left .

در ساختار معنایی تنها ترتیب ، ترتیب زمانی است ، اما این ترتیب زمانی نیاز به هماهنگی با ترتیب کلمات در ساختار دستوری ندارد و غالباً متفاوت ( نامتقارن ) است . مطلب ( موضوع ) بالا را می توان با این شکل انگلیسی نیز بیان کرد :

5 . John left last .after he and Bill had met on the corner .talked .and Bill had left .

هر یک از جملات بالا را می توان به عوان روساخت قابل قبول برای نشان دادن آن چهار موضوع ، پذیرفت ( باید بدانیم که این کار به منظور ساده کردن مطلب برای فهماندن ایدۀ کلی تفاوت میان روساخت و ژرف ساخت است ) .

واحدهای معنایی

واژگان روساخت یک زبان را از روی توزیع گرامری طبقه بندی می کنند . اتکاء طبقه بندی و تعداد طبقات کلمه به توزیعی است که کلمه به عنوان مسند ، خبر ، مفعول و یا غیره در جمله دارد . مثلاً اگر بگوییم The work is difficult کلمۀ work را در دستور زبان انگلیسی به اسم طبقه بندی می کنیم . این صرفاً بدین خاطر است که work در هر حال چیزی است که کسی انجام می دهد ، رویدادی است که عمل نام دارد . بنابراین میان طبقات معنایی و طبقات دستوری در این نقطه عدم تقارنی وجود دارد.

جملۀ " The dog treed the cat " از نظر ترتیب واحدهای دستوری فاعل ، خبر و مفعول ( spo ) می باشد ، اما ساختار معنایی آن به مراتب پیچیده تر است . ترجمۀ این جمله به زبان دیگر شاید یک جملۀ یک قضیه ای نباشد . دلیلش آنست که فعل treed مثال دیگری از عدم تقارن میان دستور زبان و معناشناسی است ، Tree ( درخت ) که شیء است به عنوان فعل به کار رفته است . رویدادی که اتفاق افتاده و سبب بالا رفتن شده است . معنای جمله این است که :

The dog caused the cat to go up into a tree .

و یا :

The dog chased the cat : therefore .the cat went up into a tree .

که در زبان فارسی هم همین گونه است و ترجمۀ دقیق جملۀ " The dog treed the cat " می شود : سگ گربه ای را تعقیب کرد و آن را مجبور به بالا رفتن از درخت نمود . که یک جملۀ سادۀ یک قضیه ای نیست .

بین دستور زبان و معناشناسی عدم تقارن بسیار وجود دارد . گرامر زبان برای بیان ساختار معنایی از گونه های مختلف بهره می گیرد . در تمامی این متن در مورد انواع عدم تقارن هایی که مترجم به هنگام ترجمه باید مورد توجه قرار دهد بحث خواهیم کرد .

کوچک ترین واحد در ساختار معنایی را مؤلفۀ معنایی  meaning component می گوییم . مؤلفه های معنایی برای تشکیل دادن مفاهیم گرد هم جمع می آیند ( این اصطلاحات را بعداً به تفصیل تعریف خواهیم کرد ) مؤلفه های معنایی و مفاهیم را به چهار گروه اصلی تقسیم و طبقه بندی می کنیم : چیزها ، رویدادها ، اسنادها و روابط . چیزها شامل همۀ موجودات جاندار و بیجان طبیعی و ماوراء طبیعی ( مانند ، angel ، stone  ، galaxy  ، blood  ،  boy ، ghost ) است . رویدادها همۀ اعمال ، تغییرات حالات ( روند ) و تجارب ( مانند smile ، stretch ، melt ، drink ، run  ، eat ) را شامل می شوند . اسنادها همۀ اسنادهای کیفی و کمی ( مثل ، suddenly ، slowly  ، rogh، thicksoft ، long all  ، few ) استناد داده شده و هر چیز یا رویداد را دربر می گیرد . و بالاخره روابط شامل همۀ رابط هایی است که میان یکی از آن دو واحد معنایی قرار می گیرند ( مانند : with etc ، or ، after ، therefore ، and ، since ، because ، by )

در مثال هایی که در بالا داده شد ، توجه دارید که برای نمونه های انگلیسی فقط اسامی را برای نشان دادن چیزها ، فقط اعمال را برای نشان دادن رویدادها و روابط را با حروف اضافه و حروف ربط نشان می دهیم . به عبارت دیگر در تمامی مثال هایی که در بالا داده شده نوعی همبستگی یک به یک میان ساختارهای معنایی و دستوری وجود دارد . چیزی به نام عدم تقارن وجود ندارد .

Boy که چیز است خود یک قلم واژگانیِ واحد در انگلیسی است . با این وجود از مؤلفه های معنایی– انسان ، مذکر ، و جوان تشکیل شده است . ( Human being ( انسان ) به طبقۀ معنایی چیز متعلق است ) . بعضی از زبان ها نیز کلمه ای دارند که این سه مؤلفۀ معنایی را در قلم واژگانی مفرد دارد . اما زبان های دیگر دارای این خاصیت نیستند . در زبان اندوگو Ndogo ( سودان ) کلمۀ dako مؤلفه های معنایی مذکر و انسان را در خود دارد . کلمه vi به معنی جوان و بنابراین vidako معادل کلمۀ انگلیسی boy است . در فارسی مانند انگلیسی هر سه مؤلفه های معنایی در ترجمۀ Boy « پسر » وجود دارد . در حالیکه در زبان نتیChinantec ( مکزیک ) برای هر یک از مؤلفه های معنایی کلمۀ واحدی به کار می برند : " Jiuungdsea nu " این سه کلمه به معنای جوان ( بچه ) انسان و مذکر به کار رفته است و روی هم معادلی برای کلمه boy انگلیسی است . اینکه چطور زبان ها مؤلفه های معنایی را به صورت کلمات و عبارت تنظیم می کنند از ویژگی های هر زبان است .

به طور کلی اسم و ضمیر دستور زبان به چیزها در ساختار معنایی اشاره دارند . افعال دستوری به رویدادها و غیره . اگر عدم تقارنی وجود نمی داشت رابطه به صورت زیر در می آمد .

چیزها      ..........    ضمیر ، اسم

رویدادها   ..........   فعل

اسنادها     ..........   صفت ، قید

روابط    ..........   حرف ربط ، حرف اضافه ، ادات ، enclitics و غیره

در یک جمله ساده مانند John called Mary کلمات John و Mary به طبقۀ معنایی چیزها تعلق دارند و در این جملۀ خاص اسم هستند . Called از جهت معنایی یک رویداد است و از جهت دستوری فعل ، ساختار جمله نشان می دهد که John عام فاعل است و Mary مورد عمل واقع و مفعول می باشد . میان روساخت و ساختار معنایی ( با این پیش تصور که در شکل متقارن عامل فاعل و مورد عمل واقع شده مفعول است ) عدم تقارن وجود ندارد .

ولی در ساخت های زبان ها عدم تقارن زیاد وجود دارد . مثلاً در جملۀ I heard John seall کلمۀ call در ساخت اسم است . ولی در این جملۀ خاص ، نشانگر یک رویداد معنایی است . از نظر معنایی دو رویداد و دو موضوع وجود دارد که در روساخت ارائه شده است I heard John seallاولین موضوع John called است و دومی I heard: ارائۀ این دو موضوع در انگلیسی به صورت زیر ممکن است :

John called me and Iheard him

این غیر متقارن نخواهد بود . اما اگر بگوییم : I heard John seall و بدین ترتیب موضوع را در یک قضیه ( جمله واره ) واحد بنگجانیم و نه دو جمله واره ، عدم تقارن ایجاد می گردد . کشف ساختار معنایی حذف تقارن میان طبقات معنایی و طبقات دستوری را شامل می شود.

ترجمه تخصصی


نویسنده: تاریخ انتشار: ۰۱:۳۹:۱۳ پنجشنبه ۹۲/۰۲/۱۲ تعداد بازدید: 1491

کلمات کلیدی:

Link: /news/ساختار-معنایی-زبان-در-ترجمه9.html

دیدگاه کاربران

ارسال دیدگاه

نام و نام خانوادگی :
دیدگاه شما :
آیا شما روبات هستید؟ :
* ایران تایپیست هیچگونه مسئولیتی نسبت به دیدگاه های کاربران ندارد و تمامی مطالب ارسالی دیدگاه و نظر شخصی کاربران است.